همين موضوع به تنهايي كافي بود كه با اميرمحمود حريرچي، كارشناس مسائل اجتماعي گفتوگو كنيم و از تأثيرات اين اتفاق بزرگ بپرسيم. اينكه آيا ممكن است بعد از اين افتخارآفرينيها، ما همچنان همان آدمهاي سابق باشيم و نگاهمان به توانمنديهاي معلولان كشور كوچكترين تغييري نكند؟ آقاي كارشناس هم در پاسخ از همه احتمالات ممكن برايمان گفت. البته وزنه صحبتهايمان به سمت خوشبين بودن براي اصلاح اين نگاه سنگينتر بود.
- بهنظر شما موفقيت ورزشكاران ما در مسابقات پارالمپيك، چقدر ميتواند توجه اقشار جامعه را بهخودش جلب كند؟
اساسا المپيك و پارالمپيك براي همه كشورها، اهميت خيلي زيادي دارد. در واقع اين مسابقات يكي از آن موقعيتهايي است كه كشورها ميتوانند خودشان را به دنيا نشان بدهند و اثبات كنند. حالا اگر اين موقعيت، مسابقاتي مانند پارالمپيك باشد، نهتنها از ديد جهاني اولويت خودش را دارد بلكه ميتواند جايگاه اين قشر از مردم كشور را هم در خود جامعه و بين مردمش تغيير بدهد. اينكه شركتكنندگان پارالمپيكي، بتوانند با همه محدوديتهايشان، در ميادين ورزشي، به موفقيتهاي بزرگي دست پيدا كنند، براي مردم خيلي مهم و حتي عجيب است؛ آنقدر كه هر روز درباره آن صحبت ميكنند. اين يعني مردم توجه دارند اما مهم اين است كه آيا اين توجه، به نتيجه مطلوبي ختم ميشود يانه؟
از نظر من بهعنوان يك كارشناس اجتماعي ميگويم تأثير دارد اما بايد هدايت شود و فقط در همان سطح نماند. قطعا پيروزشدن و موفقيت يك گروه كه معلوليتي دارند و توانستهاند با پشتكار و انرژي و البته وقتي كه صرف كردهاند، بيايند و در سطح جهاني خودشان را مطرح كنند، براي چنين موضوعي كافي است. حتي حضور در چنين مياديني خودش نوعي پيروزي است، حالا اگر مدالآوري هم كرده باشند كه ديگر جاي خود دارد و دستشان حسابي درد نكند. خب اين يعني چه؟ بايد بپذيريم كه هويت ملي با همين چيزها است كه تقويت ميشود. حالا اين تقويت هويت ملي بهدست كسي صورت گرفته كه از خيلي جهات دچار محدوديتهايي است ولي اين محدوديتها مانعي برايش نبودهاند. به چشم ميبينيم كه اين اتفاق، چقدر در حرفهاي چند روز اخير مردم جايگاه مهمي پيدا كرده است. اين همان تغيير نگرش است كه ما بهدنبالش هستيم. ميادين ورزشي مخصوصا پارالمپيك ميتواند در ايجاد مهرباني واقعي در جامعه خيلي تأثيرگذار باشد اما به شرطي كه مسئولان هم آنچه را كه لازم است فراهم كنند.
- يعني ممكن است كه از حالا به بعد، بعضي نگاههاي نادرست به معلولان، چه از طرف مردم و چه مسئولان از بين برود؟
شخصا ترجيح ميدهم كه كلمه معلول را كه بار منفي زيادي دارد بهكار نبرم. شايد واژه «توانخواه» لفظ زيباتري براي كسي باشد كه تواني داشته و حالا به هر دليلي ديگر ندارد و بهدنبال كسب دوباره آن است. در واقع معلول، انگي دائمي است، مثل عبارت بيمارسرطاني كه لفظ درستي نيست و بهتر است بگوييم فردي با بيماري سرطان. وقتي اسم از بيماري ميآوريم، يعني ميتواند علاجي داشته باشد، حتي اگر سخت و دير باشد. توانخواهي هم دقيقا همان است؛ فردي كه دچار نوعي بيماري شده و ميتواند توانبخشي شود. اگر با اين موفقيتها و اين مدالها، همين تفكر بر فضاي جامعه حاكم شود، ما به پيروزي بزرگي رسيدهايم. ورزشكاران ما در پارالمپيك اين واقعيت را به تصوير كشيدند و مردم را مجبور به تغيير تفكرشان كردند.
- و حال خود اين توانخواهها چطور؟ حال درونيشان بعد از اين موفقيتها چطور عوض ميشود؟
شك نكنيد كه قبل از اينكه ما بخواهيم ديدمان را عوض كنيم، ديد آنها به دنيا است كه دچار تغيير ميشود.كساني كه ما بهعنوان معلول به آنها نگاه ميكنيم، از درون اين اتفاق برايشان ميافتد،آنها ميگويند كاري كه خيليها نميتوانند انجام بدهند را من كردم؛ اينكه اين ناتوانيها هميشگي نيست و حالا من با همه محدوديتهايم، توانستم در اين سطح از مسابقات شركت كنم، مدال بياورم و يك قهرمان باشم. شايد باورتان نشود ولي خيلي از توانخواهها به جايي رسيدهاند كه ميگويند خدايا شكرت كه من را طوري آفريدي كه با ديدن من تو را شكر ميكنند. اين ورزشكاران، با اين افتخارآفرينيهايشان، شرايط را به سمتي سوق دادند كه بعضي از اين آدمها بهخودشان بيايند و سعي در كمك براي بهدست آوردن توان دوباره اين توانخواهها بكنند.
- گذشت زمان ميتواند به اين تغيير نگرش به جامعه معلولان كمك كند؟
بهنظر من، ما در جامعه خيلي همديگر را تحقير ميكنيم و بهدنبال كوچك كردن همديگر هستيم. يادم هست كه در سالهاي گذشته، يكي از اين عزيزان به من ميگفت كه در خيابان من را طوري نگاه ميكنند كه واقعا نگاهشان اذيتم ميكند؛ در واقع برخوردهاي غلطي داريم كه اين برخوردها به توانخواهها هم رسيده است. اما ورزشكاران ياد دادند كه شما اشتباه فكر ميكنيد؛ برويد و نگرشتان به دنيا را اصلاح كنيد. مطمئن باشيد كه تعداد نگاههاي ترحمآميز و آزاردهنده به اين بچهها، كم ميشود. البته زمان ميبرد تا نگاه ما به توانخواه، بهطور كلي از بين برود. از اين به بعد، اين ما هستيم كه بايد كمك كنيم كه بتوانند تواناييشان را به شكل ديگر جبران كنند و مثل بقيه زندگي عادي داشته باشند؛ اتفاقي كه تا به امروز در جامعه ما كمتر افتاده است اما فكر ميكنم با تغيير نگرشي كه بين مردم در حال شكلگيري است و البته با حمايتهاي همهجانبه مسئولين، شدني است؛ موضوعي كه از همه لحاظ به نفع جامعه و فضاي حاكم بر جامعه است.
- و در نهايت اينكه چقدر به اصلاح صد درصدي اين موضوع در جامعه اميدواريد؟
هيچچيز مطلق نيست؛ ما فقط بايد بابت رخ دادن اتفاقي كه ممكن است حتي يك درصد ما را به سوي اصلاح ببرد خوشحال باشيم و به سهم خودمان براي اين روند تلاش كنيم. قهرمان پارالمپيك، حق جامعه توانخواه را كه فراموش شده بود، زنده كرد و اين خودش اصليترين هدف ممكن است. بعد از اين ديگر نوبت من و شماست كه به موقع سراغشان برويم، براي برگرداندن توانشان كمك كنيم و اجازه گوشهگيري به آنها ندهيم. حالا وظيفه ماست كه كمي پايمان را از مطالب سطحي كه در شبكههاي مجازي نوشته ميشود فراتر بگذاريم و در حد خودمان، مطالب جديتر بنويسيم، اگر اين كار را كرديم و مداومت به خرج داديم، آنوقت است كه ميتوانيم رويكرد جامعه را آهسته تغيير بدهيم و ادعاي پيشرفت كنيم.
نظر شما